هورا.............ما هم برنده شدیم
بالاخره ما هم بعد از این همه مسابقه شرکت کردن برنده شدیم .اونم چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اسکندر که من خیلی دوستش دارم هم اسکندر و هم ننه قمر .انگاری عروسک منه از مدیریت نی نی وبلاگ کلی ممنونم واسه راه اندازی این مسابقه ها ...
شیرین من
زمان :1391/2/30 مکان:داخل ماشین افراد حاضر :مامان و بابا و نوژا گلی از کنار پارک رد میشیم منو بابا مشغول صحبتیم .تا چشمش میوفته به پارک با یه شوق خاصی میگه :گا .....گا(پارک) من و بابا هم که خسته ایم به روی خودمون نیاوردیم .از کنارش که گذشتیم نوژا شعر تاب تاب میخونه تا دلمون بسوزه ببریمش پارک....... نیم ساعت بعد...........بازم توی ماشین: نوژا زیر شالم قایم شده _ مامان رو به بابا :نوژا نیست؟ (دستش رو از زیر شالم در میاره ) _ مامان: کجا رفته؟ _ نوژا: گا(پارک) بچم هنوز تو فکره پارک بود ...